English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4825 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chap U انتخاب کردن شکاف دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shear U شکاف دادن قیچی کردن
designating U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designate U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designates U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
incised U چاک دادن شکاف دادن
incise U چاک دادن شکاف دادن
incises U چاک دادن شکاف دادن
slashed U چاک دادن شکاف دادن
slashes U چاک دادن شکاف دادن
slash U چاک دادن شکاف دادن
notch U شکاف دادن
notches U شکاف دادن
nicked U شکاف دادن بریدگی
yerk U هل دادن شکاف برداشتن
nicks U شکاف دادن بریدگی
nicking U شکاف دادن بریدگی
nick U شکاف دادن بریدگی
suffragist U طرفداران دادن حق رای یا حق انتخاب
suffragist U هواخواه دادن حق رای یا حق انتخاب به نسوان
gill slit U شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
extracts U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracting U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extract U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracted U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
v ring U تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
target selector U دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
gash U شکاف دار کردن
gashing U شکاف دار کردن
gashes U شکاف دار کردن
gashed U شکاف دار کردن
breached U ایجاد شکاف کردن
breach U ایجاد شکاف کردن
breaches U ایجاد شکاف کردن
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
crevasses U شکاف زدن رخنه کردن
crevasse U شکاف زدن رخنه کردن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
ineligibility U عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
electing U انتخاب کردن
elects U انتخاب کردن
elect U انتخاب کردن
selected U انتخاب کردن
opted U انتخاب کردن
choose U انتخاب کردن
chooses U انتخاب کردن
dialled U انتخاب کردن
to have one's pick U انتخاب کردن
select U انتخاب کردن
choosing U انتخاب کردن
single U انتخاب کردن
sift U انتخاب کردن
pick out <idiom> U انتخاب کردن
to make a choice of U انتخاب کردن
screening, screenings U انتخاب کردن
opting U انتخاب کردن
screen U انتخاب کردن
opts U انتخاب کردن
dial U انتخاب کردن
screens U انتخاب کردن
dialed U انتخاب کردن
dials U انتخاب کردن
selects U انتخاب کردن
screened U انتخاب کردن
sifts U انتخاب کردن
pitch upon U انتخاب کردن
opt U انتخاب کردن
sifted U انتخاب کردن
mischoose U بد انتخاب کردن
dispart U شکاف مگسک هدف گیری کردن تفنگ
reelect U تجدید انتخاب کردن
pick out U انتخاب کردن دریافتن
destine U قبلا انتخاب کردن
preselect U قبلا انتخاب کردن
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
disfranchise U از حق رای یا انتخاب محروم کردن
elect U انتخاب کردن برگزیده منتخب
to ballot for U بارای پنهان انتخاب کردن
electing U انتخاب کردن برگزیده منتخب
elects U انتخاب کردن برگزیده منتخب
wale U تیر افقی انتخاب کردن
to pitch upon something U چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
maneuvering vent U شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
coopt U انتخاب کردن ودر میان خوداوردن
checks U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
selects U جدا کردن انتخاب کردن
to run in U گرفتار کردن انتخاب کردن
selected U جدا کردن انتخاب کردن
select U جدا کردن انتخاب کردن
menu item U یک انتخاب در فهرست انتخاب
source U در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
audio U ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
discipline U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
realizes U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal U انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
scans U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
chinking U شکاف
notch U شکاف
overture U شکاف
incisions U شکاف
chinks U شکاف
split U شکاف
buttressing U شکاف
apertures U شکاف
chinked U شکاف
fractured U شکاف
eyeing U شکاف
chasms U شکاف
head slot U شکاف هد
overtures U شکاف
chasm U شکاف
crazes U شکاف
craze U شکاف
lacuna U شکاف
incision U شکاف
chink U شکاف
buttresses U شکاف
fracture U شکاف
rifts U شکاف
suture U شکاف
rift U شکاف
slashes U شکاف
slashed U شکاف
slithered U شکاف
slithering U شکاف
slithers U شکاف
tear U شکاف
slash U شکاف
slot U شکاف
interstice U شکاف
fisure U شکاف
chap U شکاف
slots U شکاف
slither U شکاف
break U شکاف
cracks U شکاف
cleft palates U شکاف سق
aperture U شکاف
cleft palate U شکاف سق
breaks U شکاف
fairlead U شکاف
crack U شکاف
grooves U شکاف
multifid U شکاف شکاف
t slot U شکاف " T "
slotting U شکاف
chik U شکاف
groove U شکاف
scar U شکاف
fractures U شکاف
gap U شکاف
cleft U شکاف
nicked U شکاف
buttress U شکاف
slits U شکاف
rakes U شکاف
clift U شکاف
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1Arousing
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com